دانلود مراسمات فاطمیه سال 91  با مداحی:

کربلایی صابر رمضانی

--------------------------

روضه:

(9 دقیقه - 4.3 مگابایت)

لطفی به همنشینی خوناب و اب نیست     رختی که تازه شسته ای روی طناب نیست

-------------

(13 دقیقه - 5.8 مگابایت)

دوان دوان می تاختم  تو کوچه      امیدم نباختم  تو کوچه      یهو دیدم حسن رو با یه زن     فاطمه رو شناختم  تو کوچه

-------------

(6دقیقه - 2.7 مگابایت)

زخمی شده بال و پرت   دستمالی بسته به سرت    پهلو به پهلو که میشی زهرا   لاله کاری شده دور و برت

------------

(8 دقیقه - 3.7 مگابایت)

تمامی شهر  هیزم کش جهنمند   جهنمیان به پشت در به گرد امده اند

---------------------------

سینه زنی - زمینه (تک):

(5 دقیقه - 2.3 مگابایت)

عزای فاطمه فاطمیه    دهه ماتم فاطمیه    مثل محرم فاطمیه

-------------

(10 دقیقه - 4.6 مگابایت)

نذر کردم اگه پاشی   با برادر   جون مادر   ختم قران بگیریم   بی تو مادر  میمیریم

----------------

(3 دقیقه - 1.2 مگابایت) (حروله)

در حصر عشق تو لایمکن الفرار   اوازه تو در هر گوشه و کنار  با بردن نامت میگیرم اعتبار

---------------------------

سینه زنی - واحد:

(7 دقیقه - 3.4 مگابایت)

شبا می بینم  که توی بستر  همش  بیداری      چی شد عزیزم که دستاتو رو پهلوت میذاری

------------

(5 دقیقه - 2.3 مگابایت)

کوی دل  سوی دل   حرم بگو نگو یه دل  کربلا ارزوی دل

------------

(4 دقیقه - 1.8 مگابایت)

اره نوکر در این خونه ام  بودم و هستم و  می مونم    من مجنونم  من دیوونم

------------

(6 دقیقه - 2.8 مگابایت)

پاشو دیگه راه برو   خودم کمک کارت میشم      غصه نخور بیمار من  خودم پرستارت میشم

------------

( 2 دقیقه - 1.1 مگابایت)

ارزومه تا حرم پرواز کنم   پر دل را باز کنم   بشینم رو گنبدت  عشقمو ابراز کنم

------------

(3 دقیقه - 1.3 مگابایت)

تو مادر منی  تو روز شفاعت   نخ یه چادر تو میکنه قیامت   مالک اشتر حیدر تو استقامت

------------

(5دقیقه - 2.3 مگابایت)

کوچیک بودم تو هیئتات کردی منو شکارم    از اون موقع تا به حالا اسیر و بیقرارم

---------------------------

سینه زنی - شور:

(2 دقیقه - 1.1 مگابایت)

با لطف تو مادر گریون حسینم  امشب توی روضه ات  مهمون حسینم

------------

(4 دقیقه - 2 مگابایت)

ای کاش که مرغ بام افلاک شوم   با گریه برای فاطمه پاک شوم   ایوان نجف شبی بمیرم اما

------------

(4 دقیقه - 1.9 مگابایت)

امیر لشگرم حسین    عزیز برادرم حسین     نزن تو دست و پا به پیش مادرم

------------

(3 دقیقه - 1.5 مگابایت)

مادر خوبم یا زهرا    عشق محبوبم  یا زهرا  سینه میکوبم  یا زهرا

------------

(3 دقیقه - 1.5 مگابایت)

مدینه صحن و کبوتر  دوست دارم    بگن بمیر واسه مادر دوست دارم   غلام گل پسرای فاطمه ام

------------

(2 دقیقه - 1.1 مگابایت)

دل در شور و شینه  بارون میباره  دیده ها دل تنگ حسینه

------------

(4 دقیقه - 1.7 مگابایت)

اتش هیزم  بر در     گل باغچه پرپر     مادر مضطر     ای وای مادر

------------

(2 دقیقه - 1 مگابایت)

یا حیدر  سلام  خدا بر حاجیه  یا حیدر نقش بازوبند ناجیه  یا حیدر یعنی حیدر میر و ولیه

------------

(4 دقیقه - 1.7 مگابایت)

خزونه    دلم خونه    شبونه    روضه میخونه (خدا علی غریبه)

------------

(6 دقیقه - 2.7 مگابایت)

ساقی اشک روضه هام  ستون خیمه عزام  پشت و پناه همه  عاشقام

عارف حکیم مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به مرشد چلویی و متخلص به (ساعی) است . حاج مرشد می فرمود: فکر نکنید که در عالم مرد خدا نیست. بلکه بر عکس بین مردم اولیای خدا یافت می شود، ولی چوب گمنامی خورده اند و مردم آنها را نمی شناسند.

بعد از فوتش یکی از دوستان وی گفت:
مرشد به من فرموده بود:
من سلمان زمان و اولیای خدا بودم که مردم مرا نشناختند.

مرحوم مرشد، خیلی ساده و بی آلایش زندگی می کرد.

چهره اش آن قدر نورانی بود که از دور می درخشید و نظر انسان را جلب می کرد.

چون گاهی برای دوستان خود صحبت می کرد، آهسته شعر می خواند و پند و اندرز می داد، کم کم به او « مرشد» گفتند. وقتی حرف می زد یا شعری می خواند، انگار زبان همه بند می آمد.

اگر کسی ستمی یا بدی از او سر می زد، می گفت:«هر چیزی از نازکی پاره می شه، الا ظلم که از کلفتی پاره می شه».....

لطفا به ادامه مطلب توجه بفرمایید................

پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برق کوچکی از از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان

رعد و برق شب طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی توفنده اش

دکمه ی پیراهن او آفتاب
برق تیر و خنجر او ماهتاب

هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود

*********

امام هادی(ع) فرمودند:مسخره کردن و شوخی های بی مورد از بی خردی است و کار انسان های نادان می باشد        
                                                                                                                                     
                                                                                                                                الدره الباهره ص42

*خیمه دل سوختگان: لطفا برای شروع‌، بیوگرافی مختصری از خودتان بگویید؟

به نام آنکه هست و نیست از اوست و لباس هست بر قامت نیست از لطف اوست....

اینجانب صابر رمضانی متولد 11 دی ماه 63 اهل شهرستان بابل و برخلاف تصور بعضی از عزیزان که بنده را اهل قائمشهر میدانند. البته حق دارند چون مدتی از عمرم را در حوزه علمیه ی قائمشهر مشغول تحصیل بودم و می توانم با تمام خاطراتش ، شهر امام زمان(عج) را وطن خود بدانم و خدا را شکر آقا کرامت فرمودند که ارتباطم با قائمشهر به کلی قطع نشود و بعد از اتمام درسم در آن مقطع به بابل آمدم ولی در یکی از محلات قائمشهر به نام 16 متری دوم به درخواست بعضی دوستان هیأتی بر پا شد که بنده افتخار مداحی در آن را تا کنون دارم و اکنون هفت سال از عمر این هیأت می گذرد که نام مبارکش عشاق الحسین(ع) است و قابل ذکر است که همچنین در هیأت قمر بنی هاشم (ع)بابل نیز افتخار مداحی را هر هفته دارم و خاک پای همه ی رفقا در هردو هیأت از کوچک تا بزرگ می باشم .

*خیمه دل سوختگان: از سوابق كاریتان بیشتر بفرمایید؟آیا شغل شما مداحی و ستاسیشگری اهل البیت (ع) هست؟

                         نام من سرباز کوی عترت است           دوره ی آموزشی ام هیأت است

و چه سابقه ای بالاتر از این .به فرموده ی آن عارف حقیقی  مرحوم آیت الله بهجت(ره) : اگر یکی از مداحی های شما قبول شود شما را به عرش می برند .

                 حشمت و دولت و مکنت به کسان ارزانی         زعناوین جهان مرثیه خوان ما را بس

پس برا ی هیچیک از ماها شغل نیست. که به قول سید ذاکرین مرحوم  سید جواد ذاکر (صلوات برای شادی روحش) می فرمود :

                                  هر که را بهر کاری ساختند             کار ما گریه برای زینب است .

*خیمه دل سوختگان: علت اینکه تصمیم گرفته‌اید، گذران معیشت شما از راه ستایشگری نباشد چیست؟

برای این سؤالتان از خودم شرمنده ام در محضر مولا که بعضی از ماها شاید کاری کردیم که در ذهن بعضی ها تداعی شد که در این مسیر کسب معیشت است  ،اگر چه کسی برای خودش این نوکری را معیشت قرار نداده ، اما اندازه ی یک سؤال کردن روی زبان جاری شده و با زبان الکنم عرض می کنم که ما به این خانواده خیلی بیشتر از اینها بدهکاریم پس اگر در یکی از ماها چنین تفکری باشد این وقاحت یک شخص را می رساند ، پس باید گفت : ما مفلس و سائل و گداییم. انشاالله  در تحت عنایات رضاییم یعنی اگر چیزی از این راه به ما می رسد همه از عنایات خودشان است و توجه داشته باشیم عنایت به زور گرفتنی نیست و باید برا ی اینکه شامل عنایتشان بشویم خوب نوکری کنیم .

نه برای صله گرفتن بلکه برای وصل شدن .

*خیمه دل سوختگان: :تحصیلات خود را تا كجا ادامه داده‌اید؟

بنده بعد از اینکه کلاس سوم راهنمایی را به اتمام رساندم وارد حوزه ی علمیه شدم که خدا را شاکرم از این نعمت که به من ارزانی داشته است و الان مشغول سطح سه می باشم یعنی درس خارج  . که تقریرات فقه حضرت علامه جوادی (حفظه الله) که توسط استاد معظم و عالی قدر حضرت آیت الله طباطبائی تدریس می شود و درس اصول را نیز در محضر استاد گرانقدر حضرت حجت الاسلام جلالی امام جمعه ی محترم شهر فریدونکنار تلمذ می نمایم . و البته در کنار دروس حوزوی مشغول تحصیل در رشته ی تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نیز می باشم .

*خیمه دل سوختگان: آیا اهل ورزش نیز هستید؟

بله ، اهل ورزش حرفه ای در سال 80 تا 85 بودم ولی طی حادثه ای که درنوجوانی برایم پیش آمده بود و در آن سالها عود کرده بود نتوانستم بیش از این به ورزش حرفه ای ادامه دهم الان هم به خاطر دور نشدن از آن حال و هوا هر ورزشی را که بتوانم کم و بیش انجام می دهم اما برا ی مداحی ورزش حنجره جهت تقویت صوت بسیار مفید است که خودم نیز همیشه آن را انجام می دهم

*خیمه دل سوختگان: خوب جناب آقای رمضانی از شروع مداحیتان بفرمائید؟

شروع نوکری در این سمت پر افتخار و البته پر خطر از سال 72 برایم رقم خورد که سال چهارم ابتدایی بودم و آنقدر علاقه به مدح خوانی اهل بیت داشتم که در آن سن تنها آرزویم همین بود ، البته مداحی در خاندان ما سابقه دارد که پدرو پدربزرگم و جد پدرم مداح بودند ولی مشوق اصلی من برای ورود به این عرصه مادر عزیزم بود و هنوز هم می باشد و یادم می آید اولین صله ی روضه را زمانیکه اولین بار وقتی 10 سالم بود و در مسجد محله مان مداحی کردم مادرم به من دادند و پندی آموزنده به من داد که تا ابد آویزه ی گوشم  خواهد ماند که فرمود : پسرم برای امام حسین بخوان ولی بی توقع و ممنون مادرم هستم که مرا  با حسین زهرا (س) آشنا کرد. و در آخر  مهم نیست از کی شروع کردیم مهم اینست تا کی ادامه بدهیم .

*خیمه دل سوختگان: اشخاصی كه به گردن شما حق استادی دارند چه كسانی میباشند؟استاد شما در مداحیچه كسانی بودند؟آیا خودجوش رشد كرده اید؟

به شکل رسمی کلاس یا دوره خاصی برای مداحی نرفتم و همانطور که عرض کردم چون زمینه ی مداحی در خانواده بود می توان گفت خود جوش بوده است . ولی از همان نوجوانی در بعضی بخشهای مداحی از مداحان بزرگ تقلید می کردم چون معتقد بودم و هستم که نمی توان در همه ی بخشها تقلیدی کار کرد و از کتاب اشعار مرحوم نادعلی کربلایی (ره) در آن دوران زیاد استفاده می کردم تا اینکه وار د حوزه ی علمیه شدم که این مسیر ترقی را برایم صد چندان کرد که از محضر علما و اساتید فن در روضه بهره بردم  و البته قابل ذکر است که یک دوره ی چند ماهه کلاس ردیف های آواز نیز رفتم.بخاطر اینکه نیاز می دیدم.

*خیمه دل سوختگان: برای مادحین وشعرایی که میخواهند همانند شما مقبول حضرت سیدالشهدا(ع) باشند چه توصیه ای دارید؟

این سؤال و یقین دارم چون از دیگران پرسیدید طبق روال از حقیر هم سؤال شد که عرض می کنم این حرف برای من خیلی بزرگ است و بهتر است بگویم من در صحت کار خودم یقین ندارم  چه رسد به قبول آن  . بین صحت و قبول فرق بسیار بزرگی است مثلا : شخصی نماز می خواند ولی اصلا به ارکان واجب نماز توجهی ندارد مثلا سجده یا رکوع یا قرائت را صحیح ادا نمی کند و اگر هم اینها را با صحت انجام دهد تازه نوبت به قبول افتادن در گاه حق می رسد که الله ُ اعلم . حالا عرض بنده اینست : که من وقتی در صحت نوکری خودم شک دارم کجا می توانم بگویم مقبول مولا گشته ام . پس توصیه ای ندارم.

*خیمه دل سوختگان: چه کتابها و مقاتلی را برای شعر سازی برای دوره تخصصی مداحی پیشنهاد میکنید؟آیا کتبهای آموزشی در این زمینه هم موجود میباشد؟

خدا را شکر مذهب شیعه یک تافته ی جدا بافته در میان مذاهب  دنیاست . چون متصل به منبع جاری و ساری ائمه ی معصومین علیهم السلام می باشد و تا صبح قیامت حرف برای گفتن دارد و امروزه با وجود رشته های مختلف در دانشگاههای دنیا ، وقتی دقت کنیم یک رشته اختصاص یافته به کتاب شناسی پس ما هیأتی ها اکتفا به چند کتاب انگشت شمار نکنیم و کتاب و کتاب شناسی باید دغدغه ی هیأتی های ما باشد و عمق فاجعه در اینست که فقط اکتفا به نوار و سی دی کنیم . باید این رشته ی نخ را دنبال کنیم تا به سر نخ برسیم مثلا در بحث مقاتل شما در مورد صحنه ی کربلا دقیق شوید ، حد اقل برای هر قرن یک مقتل تا به امروز نگاشته شده است و این مبحث خیلی گسترده است و مجال توضیح آن در اینجا نیست و در مورد کتب آموزشی کسی که  در این مسیر نو پاست نباید هر کتابی را مطالعه کند که متأسفانه بعضی از کتب امروزی ما که در مورد مداحی نوشته شده یا  مطالب تکراری دارد یا بدون سند است با اگر سندی هم داشته باشد روایت ضعیف است( یعنی نه راویان آن عادل نه دوازده امامی است) و این را عزیزان علوم حدیث باید تشخیص بدهند که متأسفانه در جامعه ما اصلا به آن توجه نمی شود که احادیث ضعیف شده نان شب مردم و احادیث متواتر و قوی شده منزوی و این رسالت به گردن این دو قشر جامعه است مداحان و سخنوران . پس علمایی مثل استاد شهید مطهری ها ضعف هایی در مداحان دیدند که حماسه -ی حسینی ها نوشتند و قطعا مرحوم حاجی میرزا حسین نوری (ره) ضعف هایی در منبر و سخنوری دیدند که لؤلؤ و مرجان را نوشتند و چند کتاب را که اکنون در ذهن دارم معرفی می نمایم : الارشاد شیخ مفید- ابی مخنف- لهوف ابن طاووس- نفس المهموم شیخ عباس قمی-سحاب رحمت اسماعیل یزدی- ریاض القدس- ناسخ التواریخ- خصائص الحسینیه – مقتل مقرم – و گریزهای مداحی آقای میهن دوست هم برای  افراد مبتدی خوب است.

*خیمه دل سوختگان: آهنگ های اشعار برای خودتان هست؟یا از كسانی دیگر كمك میگیرید؟لطفا نام ببرید؟

در اینجا لازم میبینم از شعرای محترم تشکر کنم و انشالله مزدشان را از دستان مولا دریافت کنند . حقیر شاعر نیستم اما  گاهی آهنگ و مضمون شعری و سیر تاریخی را در اختیار دوستان شاعرم قرار می دهم و اما شعرایی که بی منت اشعارشان را در اختیارم قرار می دهند عبارتند از :   آقایان مهدی زراعتی ، سید سعید ضیاءتبار، حسین آقا گل نژاد ، قاسم اسدی، علی اکبر لطیفیان، سید صادق موسوی ، امیر امیری، رضا پیروی ، آرمین امیر سلیمانی ، سید حسن احمدی ، محمد اسداللهی، وحید پولایی ، احد رستمی ، احسان اخلی ، حسن رضانژاد ، حسن محمود زاده ، حسین شیردل ، سید صادق رمضانیان و مهدی قاسم پور .

ودر اینجا جا دارد از  همکاری دوست عزیزم جناب آقای حسین مظلومی که از مداحان خوش صدا و با اخلاص هستند که در آهنگ سازی تبحر خاصی دارند تشکر نمایم .

*خیمه دل سوختگان: بهترین دوستان شما در مداحی چه كسانی هستند و با چه مداحانی رفاقت دارید؟

هر کسی که ذاکر اهل بیت باشد ما دوست و رفیقش هستیم  البته اگر لیاقت رفاقت داشته باشیم ولی تا حال به لطف ارباب دوستان خوب و زیادی در این مسیر شامل حالم شده به خصوص مداحان و شعرای عزیزی که تا کنون در مصاحبه های شما شرکت داشتند از دوستان صمیمی بنده می باشند که برایم قابل احترام اند و اگر بخواهم دوستان مداحم را نام ببرم شاید یک صفحه ای نیاز باشد و همین جا به تمام دوستان عزیزم عرض ارادت می کنم چون می ترسم کسی از قلم بیفتد حتی اگر یک نفر هم از قلم بیفتد برایم شرمندگی باقی می ماند  بنابر این یک جمله می گویم و بس : دوستدار تمام رفقای خوب و نازنینیم هستم .اما جدای از مباحث عالم دوستی با چند نفر از عزیزان در مباحث مداحی مشورت و تبادل نظر میکنم اقایان: حاج مهدی اکبری که حق استادی به گردنم دارن .حاج مجتبی رمضانی. حاج رضا بذری.حاج محمد فیروزی.حاج محمود بذری.کربلایی سید سعید ضیاتبار.حاج نیما قلی نزاد.کربلایی مهدی زراعتی.کربلایی اصغر بذری.کربلایی جبار بذری.حاج علی رحمانی.حاج محمود گرجی.کربلایی هومن میربلوک.

*خیمه دل سوختگان: با این دوستان چگونه آشنا شده اید و رفاقت آغاز كردید؟

همه ی دوستانم از رفقای امام حسینی ام هستند که در مسیر ارادت به مولا با آنها آشنا شدم و به خاطر داشتن این دوستان و رفقای هیأتی خدا را شاکرم.

*خیمه دل سوختگان: آیا برای خودتان تشكیل زندگی داده اید وهمسر دارید؟

بله ، بنده 4 سال است که متاهل شده ام و این وصلت را معجزه ی زیارت عاشورای امام حسین می دانم و مختصر عرض می کنم : لحظه ای که تصمیم گرفتم ازدواج کنم تا روز عقد 6 روزبیشتر  طول نکشید و از روز اول که به فکر ازدواج افتادم نذر چهل روز زیارت عاشورا کردم و خوشبختانه از شب ششم به بعد همراه با همسرم  به خواندن زیارت عاشورا ادامه دادم و در اینجا از همسرم که در تمام لحظه های زنگی همراه خوبی برایم بوده و هست و مشوق من برای ادامه ی این مسیر می باشد تشکر می کنم .

*خیمه دل سوختگان: شما چندتا برادر دارید؟و آیا برادران شما از مداحان و دل سوختگان اهل البیت میباشند؟

دو برادر بزرگتر از خودم دارم که از دل سوختگان اهل بیت هستند ولی در عرصه مداحی نوکری نمیکنند.البته همیشه مشوق و حامی من در این مسیر بودن و هستند و از همین جا دستانشان را می بوسم.

*خیمه دل سوختگان: الان بعضی مداح­ها به خصوص اشعار نوحه را خودشان می­گویند و از اشعار شاعران آئینی كلاسیك كم‌تر استفاده می‌كنند. این مسئله آسیبی برای شعر و شاعری در مداحی ایجاد نمی‌كند؟ اگر خود مداح شعرهایش را بگوید، امكان دارد سطح شعر را پایین بیاورد؟

اگر مداح با ادبیات شعر و شاعری آشنا باشد عیب و اشکالی در کار پیش نمی آید ولی اگر احساس کند با خواندن شعر خودش که ضعیف تر از شعر دیگری است خللی در امر مداحی ایجاد کند این عیب کارش را می رساند و از خودش رفع نقص کند و دنبال بهترین باشد که خوشبختانه شعرای خوب کم نیستند.

*خیمه دل سوختگان: جناب آقای رمضانی در صورتیكه صحبت خاصی دارید نیز بفرمایید؟

در این قسمت از مصاحبه می توان خیلی حرفها زد اما یادمان نرود که ما هیأتی ها آیینه ی معرفی معارف اهل بیت در این برهه از زمان در جامعه هستیم یعنی رفیق ! هر کاری انجام بدهی می گویند هیأتی امام حسین است خوب باشی احسنت می شنوی و در درجه ی اول خودت بالا رفتی اما اگر بد باشیم اولین صدمه را اهل بیت می خورند ، خداییش پیش خودمون خلوت کنیم ببینیم تا به امروز چقدر احسنت برا خودمون و هیأتمون جمع کردیم و چندتا.............

همچنین از همه ی شما عزیزان که در این فضای مجازی که امروزه کارهای منفی زیادی در آن صورت می گیرد و شما سعی در مثبت کار کردن و کشاندن مسیر به سوی معرفی معارف اهل بیت دارید تشکر می کنم و دستتون رو می بوسم چون این دست بادستی که در مراسم اهل بیت به سینه می خورد دارد فرقی ندارد ، چون هر دو غم غربت اهل بیت را دارند معرفی می کنند یکی با سینه زدن و یکی با قلم زدن.

*خیمه دل سوختگان: در  پایان اگر نصیحت و پندی برای مادحین جوان و  نوپا دارید بفرمایید؟

حقیر چیزی از خودم برا ی نصیحت کردن ندارم ولی از این سوالتان یاد داستانی افتادم که اول خودم یاد بگیرم بعد عزیزان ، به استادی گفته شد : چرا شما به ما درس اخلاق نمی دهید ؟ در پاسخ گفت : دو آیه از قرآن مرا از این کار باز می دارد ،

 1/  أَ تأمرونَ النّاس بالبر و تنسون أَنفسَکُم و أَنتم تتلونَ الکتاب أَفلا تَعقِلون  ( چگونه شما مردم را به نیکوکاری دستور می دهید اما خود را فراموش می کنید در صورتی که شما کتاب خدا را می خوانید پس چرا تعقل و اندیشه در آن نمی کنید )

2/ کبرَ مقتا عندالله ان تَقولوا مالا تفعلون ( بترسید از این که سخنی بگویید و خلاف آن را عمل کنید که بسیار سخت خدا را به غضب می آورد)

پس نصیحت و پند دادن از ان بزرگان هست.اما حقیر وصیت دارم برای همه ی دوستان که در چند بیت عرض میکنم.

به عالم کو از این برتر مقامی                                   که باشد همنشین با شه غلامی

به عالم رو سفیدم زین سیاهی(پیراهن عزا)             نبخشم این سیاهی را به شاهی

نوکری ننگ است اما نیز دارد افتخار                       هر که نوکر بر حسین گردد اقایی کند

و در اخر فقط یک آرزو برای خودم دارم و آن اینکه یک روز در محضرمقتدای جانها  رهبر عزیزم روضه بخوانم. و مورد تایید مادرش حضرت زهرا(س)قرار بگیرم.وسرباز خوبی بمانم برای امام زمان(عج).

یاد ان پیر گرفتار لب یار.بخیر
                                         یاد ان تب زده دیده بیمار بخیر
یاد ان کوس اناالحق زده فارغ بال
                                        همچو حلاج خریدار سردار بخیر
یاد افتاده شرر از غم دلدار به جان
                                       ان به جان امده شهره بازار بخیر
یاد ان کنده زتن البسه زهد و ریا
                                 انکه با خرقه پیران شده هشیار بخیر
یاد ازرده دل دلزده از واعظ شهر
                                       که کند یاد ز زندان مددکار بخیر



و اما شعری زیبا از مقام معظم رهبری در وصف امام خمینی(ره)

می فروشی گفت کالایم می است
                                       رونق بازار من ساز و نی است
من خمینی دوست میدارم که او
                    هم خم است و هم می است و هم نی است



ویاد همه شهداء.بالاخص شهدایه خونین کفن پانزده خرداد

فریاد زروز شوم خرداد      
                                    نفرین خدا بهر چه بیداد
زان روز تجسم شقاوت      
                                   از صر صر هرزه.اه و فریاد
بر گلشن عشق تاخت یکسر   
                            در موسم جلوه های شمشاد
عفریت شهنشهی در انروز
                               اتش به سرای خلق بگشاد
ان طرفه سخن چه بود یارب
                                     موسی زمان نمود ایراد
این گونه اساس ظلم لرزید
                                     در نیمه داغ ماه خرداد
انروز زعیم خسته جانان
                                    شالوده مردمی بنا داد
در کسوت انبیاء در امد
                               هر سو سخن خدا فرستاد
کای خلق خدا کنون بپا خیز
                               بفشار بهم دو مشت پولاد
بشکن تو طلسم خسروی را
                                    اباد کن این خراب اباد
مردانه ترا جواب دادند
                           ای روح خدا که خاطرت شاد